سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل نوشت
ارسال شده در یکشنبه 90/3/22 ساعت 4:25 ع توسط هادی بلاغی

تا حالا فکر کرده اید که برزخ هم ممکن است vip یا جایگاه ویژه داشته باشد؟!

اگر دارد جایگاه چه کسانی است ؟!

میزبان کیست ؟!

میهمان کیست؟!

لطفا نظرات خود را بنویسید.





      
ارسال شده در سه شنبه 90/3/17 ساعت 11:49 ص توسط هادی بلاغی

فرض کنید عده ای دارند صحنه اقامه نماز امام خامنه ای حفظه الله در بیت المقدس را

می بینند ویا عده ای صدای این نماز را می شنوند.

فرض کنید عده ای دارند خود را مهیای این نماز می کنند.

یکی وضو می گیرد ، یکی در راه مسجد است ، یکی اذان می گوید 

یکی زیر انداز می اندازد و ....

فرض کنید حاج احمد پرچم لا اله الا الله را در انتهای افق بر زمین کوبیده و

الان مؤذن آقا شده و ندا سر می دهد اشهد ان لا اله الا الله......

حاج احمد

چه اذانی ! چه مؤذنی ! چه نمازی ! چه امامی ! چه مامومی !

به به .... به به ..... جانم ...

الان در این اوضاع و احوال ما چه کاره ایم ؟! مشغول چه کاری هستیم ؟!

آقا

به نماز آقا می رسیم؟!!

 





      
ارسال شده در یکشنبه 90/3/1 ساعت 3:43 ع توسط هادی بلاغی

وقتی این روزها که سالروز آزادسازی خرمشهر به دست خداست یاد  مردان و اصحاب

آخرالزمانی امام عشق می افتم ، واقعا جای خالیشان را هرروز بیشتر احساس می کنم.

یادشان بخیر.احمد متوسلیان ، احمد کاظمی ،محمود شهبازی ، حسین خرازی ،

جهان آرا ،صیاد شیرازی ،حسن باقری ، وزوایی ، دستواره ، حبیب مظاهری ....

یادشان زمزمه نیمه شب مستان باد..

اما از بین این بزرگواران دلتنگی شدیدتر و عجیب تری برای حاج احمد متوسلیان

دارم ودوست داشتم الان بود تا با یکی از آن سیلی های معروفش این مردک را

به خود می آورد و به راه راست هدایتش می کرد.

آخ که چه لذتی دارد که از دست حاج احمد سیلی بخوری وبه راه بیایی

که آن سیلی می شود احلا من العسل ، به به ... به به

یک بار باید شیپورچی بنوازد تا مرد از نامرد شناخته شود ویک بار هم حاج احمد

می نوازد تا اگر نامرد هم هستی ، مرد شوی .

حاجی و همرزمانش در سپاه اسلام دستی بودند که خدا به وسیله آن

خرمشهر را آزاد کرد. پس دست حاجی می شود دست خدا و یدالله فوق ایدیهم.

یعنی هنوز هم که هنوز است به قول یکی از دوستان امروزه روز حرف اول و آخررا

حاجی و امثال حاجی می زنند و اگر قرار است گره ای از کاری باز شود

و معبری گشوده گردد و خطی شکسته ، دستهایی خدایی باید در کار باشد.

دستهایی خدایی که می شوند بازوی ولایت فقیه واگر کسی بخواهد رو در روی ولایت

بایستد همان دستها کارش را می سازند ، مثل انقلاب ، مثل جنگ ، مثل آزادسازی پاوه

، مریوان ،بستان ، خرمشهر، مثل کربلای 5 وفاو و جنگ 33 روزه ،مثل جنگ نرم

...مثل غلام کبیری ها

پس رابطه پدر و پسری نیست ، خیلی که خدایی شدی وخدا تحویلت گرفت و

 منت سرت گذاشت می شوی بازوی ولایت فقیه....فهمیدی بنی آدم ؟!

بازوی ولایت فقیه که باید دشمنان را سرکوب کند، مایه شادی و امید دوستان

ویاس ونا امیدی و ترس دشمنان. بازوی ولایت نه پسر ولایت .

رابطه پدر و پسری یعنی چی ؟!

در بالا ترین جایگاه باید بشوی سرباز ولایت ، همین.