سال ها در گمنامی و بی نامی، بی مزد و بی ادعا، پای پادگان و آزمایشگاه و تحقیق و تجربه عرق بریزی و موسپید کنی و دست آخر جانت را بگذاری تا امروزحتی بچه حزب اللهی های لبنان هم تکیه بدهند به موشک های حاج حسن و به ریش سپر موشکی صهیونیست ها بخندند چه برسد به جوان های خودمان که تا قلدرهای مضحک ینگه دنیا از گزینه های روی میز حرف می زنند موشک های حاج حسن را در پیش رو می گذارند و نشانشان می دهند. آنچه می خوانید بخش دوم گفت و گو با همسر و دختر شهید حاج حسن طهرانی مقدم است.
در مسائل سیاسی موضع شان چطور بود خصوصا در سالهای اخیر ؟
همسرشهید: اوجش در فتنه 88 بود. حاج حسن اعتقاد داشت هر آن چیزی که در مسائل سیاسی اتفاق میافتد باید از مقام معظم رهبری تبعیت کنیم و کسی که مرادش رهبری باشد با گوش دادن دقیق به صحبتهای آقا آن چیزی که باید بگیرد، میگیرد. قضیه فتنه 88 دائم با فامیل و بستگان خصوصا جوانهاصحبت میکردند ومی گفتند همه رفتنی هستند، هیچ کس نمیماند، شما ببینید آقا چه میگویند. دقیق صحبت های ایشان را گوش دهید. تکیهگاهشان رهبر معظم انقلاب بود. من در 28 سالی که با ایشان زندگی کردم هرگز ندیدم از هیچ فرد خاص، گروه خاص و حزب خاصی دفاع کنند. میگفتند همه لغزش دارند. بالاخره مال دنیا یقه افراد را میگیرد همه امتحان پس میدهند. شما فقط مقام معظم رهبری را ببینید که چه میگویند. ملاقاتهای خصوصی هم با رهبری داشتند. بعضی روزها آن قدر خوشحال می شدند که ما کاملا حس میکردیم و وقتی سؤال میکردیم میگفت امروز با آقا ملاقات داشتم.
پس زیاد میرفتند خدمت آقا ؟
همسر شهید: هر وقت که نیاز بود. کسی نبود که وقت آقا را بگیرد. مثبت نگر بود. جایگاه رهبری طوری ست که همه میروند منفیها را میگویند و گلهگذاری کنند، یا دنبال حل مشکلی هستن اما ایشان میگفتند من وقتی آقا را ملاقات می کنم که دستم پر باشد، باید ایشان را خوشحال کنم. چون ایشان مشکلات و سختی ها را میداند، هنر آن است که من با دست پر خدمت ایشان برسم. یعنی اگر دست پر نبودند، نمی رفتند ملاقات. من ندیدم در این چند سال که حاج حسن گله ای از جایی داشته باشد و برود این گله را به رهبری کند.
دختر شهید: خیلی هم می رفتند پشت سر ایشان به آقا میگفتند. ما بعد از شهادتشان متوجه شدیم. خیلیها بودند که نمی توانستند این سرعت و پیشرفت را از ایشان ببینند و حتی ...
همسرشهید: حالا این حرف ها گفتن ندارد ...متاسفانه بعضی آدمها که می خواستند سریع به جایی برسند جلو راهش سنگ میانداختند. ادامه مطلب...