پرنده ایست که بالهایش توان پرواز ندارد و غم زمینگیر شدن تاب و توانش را گرفته.
فصل کوچ نزدیک است و او به دلیل سنگینی بار دوشش و عدم توان بالهایش نمی تواند بپرد.
غصه جاماندن از هم قطاران دارد او را دق می دهد.
اصلا دوست ندارد فصل پرواز و کوچ برسد و او قادر به رفتن نباشد.
اگرنتواند بپرد از غصه می میرد.
هرکس هرقدر می تواند برایش دعا کند.دعا کنید بالهایش توان پریدن بیابد و هر قدر می توانید از بار دوشش کم کنید.
اگربپرد وهمراه دوستانش کوچ کند در آسمان به یادتان خواهد بود.
هرکس هر قدر می تواند دعا کند..دعا کند ...دعا کند.