وقتی این روزها که سالروز آزادسازی خرمشهر به دست خداست یاد مردان و اصحاب
آخرالزمانی امام عشق می افتم ، واقعا جای خالیشان را هرروز بیشتر احساس می کنم.
یادشان بخیر.احمد متوسلیان ، احمد کاظمی ،محمود شهبازی ، حسین خرازی ،
جهان آرا ،صیاد شیرازی ،حسن باقری ، وزوایی ، دستواره ، حبیب مظاهری ....
یادشان زمزمه نیمه شب مستان باد..
اما از بین این بزرگواران دلتنگی شدیدتر و عجیب تری برای حاج احمد متوسلیان
دارم ودوست داشتم الان بود تا با یکی از آن سیلی های معروفش این مردک را
به خود می آورد و به راه راست هدایتش می کرد.
آخ که چه لذتی دارد که از دست حاج احمد سیلی بخوری وبه راه بیایی
که آن سیلی می شود احلا من العسل ، به به ... به به
یک بار باید شیپورچی بنوازد تا مرد از نامرد شناخته شود ویک بار هم حاج احمد
می نوازد تا اگر نامرد هم هستی ، مرد شوی .
حاجی و همرزمانش در سپاه اسلام دستی بودند که خدا به وسیله آن
خرمشهر را آزاد کرد. پس دست حاجی می شود دست خدا و یدالله فوق ایدیهم.
یعنی هنوز هم که هنوز است به قول یکی از دوستان امروزه روز حرف اول و آخررا
حاجی و امثال حاجی می زنند و اگر قرار است گره ای از کاری باز شود
و معبری گشوده گردد و خطی شکسته ، دستهایی خدایی باید در کار باشد.
دستهایی خدایی که می شوند بازوی ولایت فقیه واگر کسی بخواهد رو در روی ولایت
بایستد همان دستها کارش را می سازند ، مثل انقلاب ، مثل جنگ ، مثل آزادسازی پاوه
، مریوان ،بستان ، خرمشهر، مثل کربلای 5 وفاو و جنگ 33 روزه ،مثل جنگ نرم
...مثل غلام کبیری ها
پس رابطه پدر و پسری نیست ، خیلی که خدایی شدی وخدا تحویلت گرفت و
منت سرت گذاشت می شوی بازوی ولایت فقیه....فهمیدی بنی آدم ؟!
بازوی ولایت فقیه که باید دشمنان را سرکوب کند، مایه شادی و امید دوستان
ویاس ونا امیدی و ترس دشمنان. بازوی ولایت نه پسر ولایت .
رابطه پدر و پسری یعنی چی ؟!
در بالا ترین جایگاه باید بشوی سرباز ولایت ، همین.