دکتر محمد لگن هوزن در مراسم افتتاحیه جشنواره نهج البلاغه دانشگاهیان سراسر کشور

که در سالن اجتماعات مجموعه فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد برگزار شد،

درخصوص مسلمان شدن خود اظهارداشت: من در آمریکا و در یک خانواده مذهبی

و مسیحی کاتولیگ متولد شدم و در مدرسه‌های کاتولیگ درس خواندم

اما زمانی که وارد دانشگاه شدم از نظر عملی و هم از نظر نظری از کلیسا کاتولیگ جدا شدم.

وی خاطرنشان کرد: من در آن زمان به عنوان جوان 18 ساله نظرم این بود

که کلیسا موضع‌گیری ضد ظلم و ستم انجام نمی‌دهد و من چنین دینی را پذیرا نبودم

و این ادعا که حضرت مسیح، خود خدا است را نمی‌توانستم قبول کنم؛

بنابراین با مطالعه‌هایی که داشتم متوجه شدم که حضرت مسیح

درجایی نگفته است که من خدا هستم و باید مرا عبادت کنید

و این باعث شد من از دین خارج شوم.

لگن هوزن ادامه داد: کسی که من را در رسیدن به دین اسلام یاری کرد

یکی از شاگردان ایرانی من در دانشگاه تکزاز جنوبی به نام شهید اکبر ملکی بود.

وی در ادامه در خصوص شخصیت حضرت علی(ع) اظهارداشت:

حضرت علی(ع) علاقه عجیبی به پیامبر اکرم (ص) داشت

و به نظر من اگر دینی قابل قبولی باشد، دین حضرت علی(ع) است.

هر کسی بخواهد حضرت علی(ع) را قبول کند باید پیامبر(ص) را هم قبول کند

و هر کس پیامبر(ص) را قبول داشته باشد باید خدا را هم قبول داشته باشد.

عضو هیات علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) قم گفت:

وقتی در مورد حضرت علی(ع) مطالعه می کنم متوجه می شوم

که همان چیزهایی که در دین مسیحیت خالی بوده در دین حضرت علی(ع) وجود دارد

و چیزی که من را در این دین ماندگار کرد بعد نظری آن بود.

وی گفت: از نظر بعد نظری به گفته حضرت علی(ع) اسلام کاری به تحریف ندارد

و یک توحید محض وجود دارد و آنچه در اسلام متمرکز است، توحید است.

میگن این روزا روزای آخریه که دست و پای شیطان تو غل و زنجیره

خداااااااااااااااا

من هنوز از دست شیطان درونم خلاص نشدم،هنوز نزده می رقصم،هنوز گیر دارم

می خوای غل وزنجیر از دست و پای شیطان باز کنی؟!!

خدااا.... مارو به کی می سپاری؟! آخه یک ماه مهمانت بودیم، بدرقه نمی کنی ؟!

سراغ نمی گیری به سلامت به منزل رسیدیم یا نه ؟!

خدااااااااااااا می ترسم،خیلی می ترسم ، می ترسم از خودم، از........

مادر جان!لشگر دشمن با تمام توان و بغض و کینه داره آماده میشه به بچه هات، به بسیجیات حمله کنه

به دادمان برس به حرمت همه بسیجیایی که امضا قبولی پای نامه شان زدی...

به حرمت شهدا  به دادمان برس مراقبمان باش مواظبمان باش

همه کاره شمایی همه چی دست شماست

به حق سیدالشهدا علیه السلام به حق شهدا به حق بسیجیات

مارا به شهدا برسان

مادر...مادر......مادر

فقط می توانم بگویم خیلی مردی،خیلی.

حیف که اگه یه کم توضیح بدم همه می فهمن

فقط جهت جلوگیری از هر گونه سوء برداشت می گویم هیچ کدام از کسانی که فکرمی کنید ، نیستند

حاجی دمت همیشه گرم

ان شاءالله اربابت در دنیا و آخرت به بهترین نحو پذیرای تو باشد.

خیلی مردی.

با عرض معذرت چند وقتی نبودم وعلل آن این بود که دسترسی به اینترنت نداشتم و آنقدر حرف و

مطلب بود که نمیدانستم کدام را چطور بیان کنم.

ولی باز شهدا بهانه ای شدند که مطلب جدید نوشته شود.

اهل فسا بود،سخت کوش و زحمت کش و شجاع.

همه جوره پای کار انقلاب بود.در جنگ فرمانده گردان فجر تیپ المهدی بود.

در عملیات والفجر 2ده ها کیلومتر به عمق دربندیخان عراق نفوذ کردند وبا تعدادی نیروی باقی مانده

5شب و4 روز در محاصره وبدون پشتیبانی ارتفاعات تصرف شده را حفظ کردند.

از دست کسی کاری بر  نمی آمد.خبر که به امام رسید پیغام داد که امشب تا صبح نمی خوابم وبرایتان دعا می کنم.

دعا کار خودش را کرد و عملیات با رسیدن سایر یگانها با موفقیت انجام شد.

تنها کسی است که به گفته شاهدانی مثل حاج احمد آقا و صیاد شیرازی امام پیشانی او را بوسیده است.

در کربلای 5 حاج قاسم سلیمانی را از خطر جدیه اسارت نجات می دهدو.....

کتاب تپه جاویدی و راز اشلو شرح حال شهید مرتضی جاویدی است که شما را به خواندن آن سفارش می کنم.

هی بگو مطلب جدید بزار. اینم مطلب جدید ولی خواندی  قاطی نکنیا!!

اگر فاتحان دنیا افتخار می کنند به سرباز گمنام، اسلام بزرگ و ملت شریف

وفاتحان عزیز ما افتخار می کنند به هزاران سرباز گمنام بزرگواری که

در پی نام ونشان نیستند و برای کشور اسلامی خویش واسلام عزیزو

ملت انسان پرور افخاراتی می آفرینند معجزه آسا وپیروزی های ژرف.

فرق است بین سرباز گمنامی که قدرت های مادی دنیا به آن فخر می فروشند

وبین سربازان گمنامی که پرورده اسلام و مکتب توحیدند...

انگیزه آنان تحصیل قدرت و اکثرا ستمکاری است و انگیزه اینان خدا و طلب حق است.

اساسا سربازان اسلام ،اگر چه نامدار باشند،در این جهان گمنامند.

نامدارترین سرباز فداکار در اسلام امیرالمؤمنین (ع) است.

او گمنام ترین سرباز است.

با کدام تفکر عرفانی، فلسفی ،سیاسی و کدام قلم و زبان و بیان

بشر این سرباز گمنام را معرفی کند و بشناسد و بشناساند؟

و مطلب با حفظ مراتب همین است. امام خمینی (ره)

درباره جمله آخر حتما نظر بدید.